صلح و جمهوریت؛ نگاههای متعارض به این چشم انداز، قاطعیت رئیس جمهور غنی در حمایت از محوریت جمهوریت در گفتگوهای صلح و تلاشهای پاکستان و طالبان در چیدمان میز مذاکرات و اجماع منطقوی در غیاب حکومت، متعارضهای برجسته زوایای نگاه به انجام این پروسه است، فرضیههای مبنی بر عدم صداقت طالبان و پاکستان در قبال صلح، که قبلا تیتر خبری رسانهها بود در حال تحقق و قابل تأیید است، چانه زنی میان سه ضلع دخیل در پروسه صلح که خارج از دایره قانون اساسی افغانستان میباشند در غیاب حکومت جریان دارد، این چانه زنیها در سطح منطقه بر سر چیدمان میز مذاکرات و ترتیب آجندای آن در جریان است که نمایندگان جمهوریت در آن غایب است، طالبان و پاکستان ذینفع اصلی در این پروسه اند که ضلع سوم آن یعنی آقای خلیلزاد نیز در ترکیب آن حضور دارد و بدون سر و صدا در حال سامان دادن به چیدن مقدمات در امر رسیدن به چشم انداز و نتیجهی مطلوب شان هستند، طبیعی است در صورتی که حکومت و سیاسیون حامی جمهوریت، مولفههای بازدارندگی چنین چیدمان را وارد میدان نسازد، حکومت بر آمده از دل این چینش و آجندا، چنان خواهد بود که مطابق پلانهای از قبل ترتیب داده شدهی این مثلث سه ضلعی باشد.
با این حال حکومت افغانستان نیز در این مورد برنامه و راهبردهای مختص به خود را دارد که غایت به جمهوریت و چتر قانون اساسی ختم میشود، در «نشست مشورتی تقویت اجماع برای صلح» که چندی قبل برگزار گردید، رئیس جمهور غنی پیامهای واضح و در عین حال تلویحی را به کشورهای منطقه و جهان رساند آقای غنی در این نشست بر ظرفیت حکومت افغانستان اشاره نموده و گفت که جمهوری اسلامی افغانستان ظرفیت و اراده سیاسی لازم را برای پایان جنگ و رسیدن به توافق سیاسی دارد وی افزود که میخواهیم با کشورها روابط دوستانه داشته باشیم و از تقابل با هر کشور و گروه سیاسی جلوگیری کنیم، مخاطب این پیام در واقع کشورهای منطقه و جهان بود که از سرنوشت پسا صلح و چشم انداز حکومت در قبال این پروسه به آگاهی لازم دست یابند، رئیس جمهور با توجه به این مهم که طالبان و گروههای تروریستی پیوندهای نا گسستنی دارند و هرگونه توافق از زاویه نگاه آنان به چشم انداز صلح ممکن مجددا کشورهای منطقه را به مخاطره بیاندازد افزود که افغانستان به نیابت از همه کشورهای جهان در برابر تروریزم جهانی قرار گرفته است که نظم منطقه و جهان را به مخاطره انداخته اند، با توجه به این نکته، این گروه طالبان بود که از بدو ورود شان به افغانستان تا کنون محور سائر گروههای تروریستی قرار گرفته و متحدانه در جهت سرکوب منافع کشورها و برهم زدن نظم جهانی با همدیگر پیوند و رابطهی غیر قابل گسست ترتیب داده اند؛ هرچند طالبان در توافقنامه قطر از قطع روابط شان با القاعده اطمینان داده بود؛ اما چنانچه در هفتهی گذشته اسنادی در اختیار رسانهها قرار گرفت که این گروه همچنان روابط مستحکم با شاخه القاعده بخش شبه قاره هند دارد.
هرچند موضعگیریهای هدفمند و توأم با قاطعیت آقای غنی بعضا نتایج قابل ملاحظهی در پی داشته است که طالبان و حامیان شان را زمینگیر و مجبور به تمکین نموده است، یکی از نمونههای آن پا فشاری طالبان مبنی بر رهایی 600 تن از زندانیان شان که مرتکب جرایم سنگین بودند با شکست مواجه شد و رئیس جمهور از آنان خواست تا لیست بدیل ترتیب داده و تحویل حکومت بدهند چون این زندانیان تا زمانی که مطابق با قوانین جزایی افغانستان مجازات نگردند قابل رهایی نیستند. لذا در نشست مشورتی تقویت اجماع برای صلح آقای غنی چشم انداز حکومت افغانستان را در قبال این پروسه به کشورهای منطقه و جامعه جهانی روشن ساخت، در جای دیگر از سخنان اش خطاب به پاکستان و طالبان گفت که طالبان میتوانند در چوکات جمهوری اسلامی حضور یافته و مطالبات سیاسی شان را از طریق برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری به دست آورند، با این حال آقای غنی به صورت تلویحی به کشورهای جهان و منطقه فهماند که صلح مورد نظر پاکستان، اعراب و دیگر حامیان توافقنامه قطر، ناقض دیپلماسی روشن و راهبردی کابل است در این نشست خطوط اساسی جمهوری اسلامی افغانستان و چشم انداز حامیان جمهوریت به صورت روشن بیان گردید و اشارات تلویحی به حامیان طالبان نیز داشت که هرگونه مداخله آنان در به حاشیه کشانیدن افغانستان قابل قبول حکومت و مردم افغانستان نخواهد بود با این حال افغانستان در یک مقطع تاریخی حساس و سرنوشت ساز قرار گرفته است که قطبهای گوناگون قدرتهای جهانی و منطقوی توجه شان به سرعت عمل و ابتکارات دو جناح صلح دوخته شده است تا در صورت سراشیبی به سمت یکی از جناحها گرویده و حمایت قاطعانه شان را اعلام نمایند.
با این حال؛ اما مردم افغانستان در مقایسه با نظام طالبانی، به جدیت از موضع حکومت و نظام موجود حمایت خواهد کرد؛ اما موفقیت در این زمینه، تنها به اجماع و حمایت داخلی وابسته نیست؛ بلکه نقش کشورهای دخیل در مناسبات سیاسی افغانستان نیز مهم و تعیین کننده است؛ لذا متولیان حکومت اگر لابیهای خبره و کارکشته در سطح بین المللی تدارک بببینند تا رضایت خاطر کشورهای جهان و منطقه را در یک استراتژی و دورنمای روشن و قابل عمل جلب نماید، برد در پروسه صلح از آن حامیان جمهوریت خواهند بود، این مهم باید از مدتها قبل آغاز شده باشد و در حال حاضر سرعت عمل بیشتری گرفته باشد، تا در چینش میز مذاکرات و تعیین محل آن، یکجانبه گرایی از قبضه پاکستان و طالبان رها گردیده و حکومت نیز نقش تعیین کننده داشته باشد، در مقابل طالبان از حمایت داخلی برخوردار نیستند و صرفا به حامیان خارجی شان چشم دوخته اند که توافقنامه قطر زمینهساز مشروعیت و وجاهت بین المللی آنان گردید و تیغ آنان را نسبت به گذشته تیز تر و دو لبه ساخت؛ لذا حکومت با توجه به جایگاه مشروع بین المللی اش شانس بیشتری در جلب حمایت کشورهای منطقه خواهد داشت، شرط تحقق چنین خواستهی موفقیت آمیز، قاطعیت در دفاع از نظام و سرعت عمل دستگاه دیپلماسی بیرون مرزی است تا به مردم آن کشورها، پشت صحنه پیامدهای توافق با طالبان و ایستادگی مردم افغانستان در برابر آنان را رو نماید، در چنین کشورها مردم سالاری به معنی واقعی اش حاکم است؛ آنچنان که از رویدادهای اخیر بعضی از این کشورها آگاه هستیم، حکومتها اطلاع نادرستی از وضعیت افغانستان و صلح کنونی به ذهن مردم شان تزریق میکنند، لذا اگر دستگاه دیپلماسی افغانستان موفق شوند برعلاوه نشست به مدیران حکومتی آنان، از طریق رسانهها واقعیتهای حاکم بر جنگ و صلح را به گوش آنان برسانند، نتایج قابل ملاحظهی در سطح منطقه و جهان به دست خواهند آورد، لذا با توجه به تعارض دیدگاهها در قبال صلح و پیامهای روشن رئیس جمهور به آدرس آنان، افغانستان در روزهای پرچالش و سرنوشت ساز به سر میبرد اینکه آیا طالبان و حامیان شان به خطوط اساسی جمهوری اسلامی تمکین خواهد کرد امر دشوار و نیازمند فعالیت وسیع در عرصههای یاد شدهی فوق میباشد.