مقالات اندیشه نوواحد نشریه

سینمای افغانستان؛دیروز آشنا، امروز غریب

فیلمسازان افغانستان می گویند سینما در یک و نیم دهه اخیر جایگاه گذشته خود را در بین مخاطبان افغانستان بدست نیاورده و از بیست سینمای فعال در پایتخت افغانستان، تنها چهار سالن در کابل فعال است.

پرده ای از یک فیلم

دو برادر افغانستانی به ترکیه مهاجرت می کنند تا ماما/دایی بی‌نام و نشان‌شان را بیابند. این فیلم، موضوع مهاجرت کودکان و برخورد انسانی و طبیعی آنها با موضوع مهاجرت و رویارویی با سرزمین غریبه و فرهنگ تازه را به تصویر می‌کشد. مهاجرت، موضوعی است که بسیاری از افغانستانی‌ها، آن را لمس کرده اند و از زندگی مردم افغانستان برخاسته است.

فیلم «فرشته نوین» را ابوذر امینی فیلمساز افغانستانی ساخته و این فیلم، برنده بهترین فیلم بخش ضد خشونت و افراط گرایی در سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران شده اما فیلم او در سینماهای افغانستان هیچگاه روی پرده نرفته است.

مخاطبان اصلی سینما

علی محمدی کیان، فیلمساز و رییس آکادمی هنر و علوم سینمایی افغانستان است. او در محوطه آکادمی هنر، یک سالن نمایش دارد که هر جمعه فیلم کوتاهی از فیلمسازهای افغانستان را در آنجا به نمایش و نقد می‌گذارد. وی به یورونیوز می گوید: «فیلم‌های سینمایی پانزده سال اخیر افغانستان به تعداد انگشت‌های دست هم نمی رسد اما تولید فیلم کوتاه وضعیت بهتری دارد و در بعضی از سالها نزدیک به صد فیلم کوتاه مستند و داستانی توسط جوانان علاقمند و دانشجویان رشته سینما تولید می شود. این فیلم‌ها که به لحاظ زمانی با سیستم اکران و نمایش سینمایی هم‌خوانی ندارند، بیشتر برای تلویزیون و جشنواره های فیلم ساخته می شوند. وجود جشنواره ها تنها زمینه و فرصتی برای نمایش و دیده شدن فیلم کوتاه در افغانستان است؛ به‌گونه‌ای که در سال‌هایی که جشنواره فیلم وجود ندارد، تولید فیلم کوتاه نیز به حداقل می‌رسد. از این منظر می توان گفت که برگزاری جشنواره های متعدد فیلم در داخل و خارج از افغانستان به تولید فیلم های کوتاه بطور قابل توجهی کمک کرده است.»

به گفته وی، «تاریخ سینما در افغانستان با ورود دستگاه سینماتوگراف توسط شاه امان‌الله به یک قرن می رسد و تا پیش از شروع جنگ‌های سی ساله، اکثر شهرهای ولایت های مهم افغانستان سینما داشتند و تنها در کابل، بیست سینما فعال بود که مهمترین و قدیمی ترین سینماهای کابل شامل: سینمای اقبال، پامیر، بریکوت، آریانا، باختر، تیمور شاهی، ملی، پارک، خیرخانه، بهارستان ، اریوب، میرویس و سینمای زنانه زینب می شد؛ اما از این سینماهای قدیمی فقط سینمای پامیر و آریانا و پارک بصورت نیمه جان با نمایش فیلم های درجه چندم هندی و پاکستانی فعالیت می کنند و دو سینمای دیگر نیز اخیرا از سوی بخش خصوصی بطور آزمایشی راه اندازی شده است.»

محمدی کیان معتقد است که سینما رفتن بخشی از وظیفه یک فیلمساز است اما ترجیح می دهد که به سینماهای فعال در شهر کابل نرود. او می گوید: «سینما حامل ارزشهای فرهنگی است و دولت باید ضرورت فرهنگی سینما را درک کند اما چون درک درست واحساس نیاز به سینما از سوی دولت وجود ندارد؛ سینما در افغانستان، مخاطبان اصلی خود را از دست داده است و کسانی که امروز به سینما می روند قشر متوسط به پایین جامعه هستند و از روی بیکاری و صرفا برای سرگرمی، سینما می روند.»

سینماهای مردانه

برای تهیه گزارش از فعالیت سینما در کابل، سری به مرکز شهر می زنم و ابتدا به سراغ سینماهای دولتی می روم. سینما پامیر در میان ازدحام دستفروشان، عابران و متر/خودروها و نزدیک به منار یادبود فرخنده قرار دارد. دختر جوانی که سال گذشته در همین منطقه، توسط عده ای از مردان زجرکش و به آتش کشیده شد. نگهبان سینما پامیر برای جذب مخاطب، به شیوه دستفروشان فریاد می‌زند و دو فیلم پشتو و هندی را تبلیغ می‌کند. او اجازه نمی دهد هیچ زنی وارد سینما شود و می‌گوید که سینما پامیر یک سینمای مردانه است و ممکن است در سالن سینما، زنان مورد آزار و اذیت قرار بگیرند؛ اما ممکن نیست که زن باشی و در بیرون از محوطه سینمای پامیر و در خیابان های منتهی به این سینما، دستی مردانه تو را لمس نکند. راننده تاکسی که مردی میانسال است مرا به سمت سینمای آریانا می برد. او می گوید که در روزگار ریاست جمهوری نجیب (رئیس آخرین حکومت سوسیالیستی در افغانستان) زنان حق ورود به سینمای پامیر را داشتند و خود او هم در آن سال‌ها، برای دیدن فیلم به سینمای پامیر و آریانا می رفت اما دیگر ذوق و شوق رفتن به سینما را ندارد چون دیگر، سینما محیط مناسبی برای دیدن فیلم نیست.

سینما آریانا، دومین سینمای قدیمی شهر کابل در مرکز شهر و در منطقه کم ازدحام شهر کابل واقع شده است و در اینجا از مزاحمت خیابانی برای زنان خبری نیست اما به زنان، بلیت برای دیدن فیلم نمی‌دهند و نگهبان دروازه سینما می گوید: «از وقتی که چوکی/صندلی‌های بخش خانوادگی سینما از بین رفت، زنان نتوانستند به تنهایی برای دیدن فیلم وارد سینما شوند.»

یکی از مسئولان فروش بلیت، آدرس دو سینمای خصوصی را می‌دهد که در آن حضور زنان مانعی ندارد. یکی در شهر نو و دیگری در کنار وزارت خارجه افغانستان واقع است. به سراغ یکی از این سینماها می روم. قیمت بلیت، سیصد افغانی است. تقریبا چهار برابر قیمت بلیت سینماهای پامیر و آریانا می‌شود. در تالار سینما من تنها مشتری هستم که فیلم سینمایی برایم نشان می دهند. مسئول باجه بلیت فروشی این سینمای خصوصی به یورونیوز می گوید که در ماه رمضان مشتری های سینما به نصف ماه های دیگر سال کاهش یافته است. روزها مخصوص خانواده هاست و شبها مخصوص پسران مجرد و تاکنون هیچ یک از مخاطبان سینما درخواست فیلم افغانی نکرده اند و فیلمهای هندی و انگلیسی در سینما طرفدار دارد.

مجالی برای نفس کشیدن سینما

رئیس آکادمی هنر و علوم سینمایی افغانستان می گوید: «مخاطبان گذشته سینما، شهریانی بودند که براساس نیازهای شهری رفتار می کردند و سینما هم یک پدیده شهری و مدرن محسوب می شد و با شروع جنگها، بسیاری از شهریان افغانستان را ترک کردند و امروز بیشتر ساکنان شهر را جمعیتی تشکیل می‌دهد که از روستا به شهر مراجعه کرده اند و فرهنگ روستایی را با خود به شهر آورده اند؛ در حالی که فرهنگ روستایی بازدارندگی هایی در تقابل با مظاهر شهری دارد و اگر شهریان قدیم در افغانستان می ماندند، جمعیت ادغام شده روستایی را در شهر ساماندهی و افکار عمومی شهری را هدایت می‌کردند.»

شواهد تاریخی نشان می‌دهد که صنعت سینما در افغانستان با آغاز جنگ‌های داخلی رو به افول رفت و دوره افت فعالیت های سینمایی به دوره حاکمیت طالبان برمی‌گردد. دوره ای که افغانستان به نام کشور بدون تصویر در جهان شناخته شد و فیلم‌ها و دوربین‌ها بدست طالبان شکسته و بطور نمادین اعدام شدند.

علی محمدی کیان به دیگر دلایل کم رونقی سینما اشاره می‌کند و می‌گوید: «یک و نیم دهه بازسازی افغانستان و حضور جامعه جهانی فرصتی بود برای رونق یافتن سینمای پس از جنگ، اما این فرصت از سینما در افغانستان دریغ شد و مجالی برای نفس کشیدن سینما بوجود نیامد به‌دلیل اینکه دولتمردان درک درستی از سینما و هنر نداشتند. نارسایی ها و سوء مدیریت‌ها در بخش هنر سینما باعث شد که افراد عادی، نخبگان و زنان به سینما و سالن های سینما اعتماد نکنند و رابطه خود را با سینما قطع کنند.»

به گفته وی، «تعدادی از شاهان و زمامداران سنتی افغانستان همچون امان‌الله خان و ظاهرشاه، بیش از دولتمردان کنونی، به مسائل فرهنگی و هنری توجه داشته اند و گواه بر این نکته، رونق سینما و رشد عرصه‌های مختلف هنری در دوره قبل از جنگ‌ها در افغانستان است. با وجودی که در گذشته تصویربرداری و نمایش فیلم نسبت به امروز بسیار کار سختی بود، اما زمامداران گذشته افغانستان نه تنها از روند فعالیت‌های خود فیلم گرفتند بلکه امکانات سینما را برای مخاطبان فراهم کردند.»

دکمه بازگشت به بالا