از بایدهایی که در رابطه به موجودات هستی در عالم طبیعت از بدو خلقت ختم شده است « تکامل » می باشد. و این اصل بدون حرکت تحقق پذیر نیست. واضح است که حرکت زاده موج است و این موج است که حرکت را به وجود می آورد و آرامش بعد از موج و حرکت است که مفهوم پیدا می کند بنابراین اقیانوس جامعه بشری بدون موج مرده است و در صورت زنده ماندن این اقیانوس وجود امواج لازم و ضروری می باشد که بی شک امواج اقیانوس جامعه بشری همان افراد برجسته و نمونه هستند که نور حیات و زندگی را در سرزمین اجتماع می پاشند. فرزند ابوطالب یکی از آن افراد محسوب می شود و علی (ع) که در شهر مکه و در خانه توحید، در خانه ای که پایه هایش از اعتقاد، دیوارش از عفت، سقفش از غرور، سر درش عصیان درش تواضع، حریمش آزادی، فضایش اخلاص، هوایش گرم از عشق و روشن از حکمت، در خانه خدا دیده به جهان گشود و با تولد خود موجی بسان موج دریا امواجی را به دنبال آورد و هر لحظه به وسعت خود افزود که تداوم این موج د رمکتب رهایی بخش اسلام به عهده شخصیتهای علی گونه گذاشته شده است و کسانیکه به خدای علی (ع) و ارزشهای او معتقدند و در راه رسیدن به اهداف مقدس بشری در تکاپویند و در ساختن و خلق امواجی به وسعت اقیانوس بی کران جامعه بشری سهیم اند و موج که توسط یگانه فرزند او بستر زمین و زمان تحقق پیدا می کند و امواج پر تلاطم اقیانوس جامعه بشری به انتهای از طغیان و تکامل می رسد وبعد از این مرحله است که رام شدن این اقیانوس مفهوم پیدا می کند و کشتی نجات بخش جامعه بشری و با ناخدای چون او به ساحل می رسد و زندگی و زیستن بشریت بار دیگر معنی پیدا می کند.
بعد از این مقدمه در پی آنم که شخصیت والای علی (ع) را در جوامع بشری بیان کنم که شخصیت آن حضرت ابعادی دارد و مراحی که هر مرحله دارای بخشهایی است.
بعد اول
الف) زندگی آن حضرت قبل از بعثت پیامبر بزرگ اسلام (ص) که از اخبار و احادیث وقایع چنین استنباط می شود که آن حضرت اوایل زندگی شان را قبل از بعثت به دلایلی در منزل پیامبر (ص) و در دامان او سپری نموده است و خلق و خوی او در کالبد بی رمق-این- جریان پیدا کرده است و این همین خونی است که در بستر زمان جاریست.
ب) زندگی آن حضرت (ع) پس از بعثت پیامبر (ص) یعنی مرحله ای از زندگی آن حضرت که از اظهار ایمان درونی آن به آیین پیامبر (ص) و ایمانی که قبلاً در روح و روان او جایگزین شده بود، آغاز می شود که سرانجام به مبارزه ها و مجاهدت، رشادت و پیکار او در راه گسترش ایمانش و دوشادوش یگانه رهبر و معلم و مربی اش می انجامد، که با این مرحله از زندگی او سرنوشت جوامع بشری رقم می خورد که حتی مخالفین مکتب آیین او زبان به ستایش اش می گشاید و می گوید: « الامام علی ابن ابی طالب عظیم العظما نسخه مفرده لم یرلها الشرق و الغرب صوره طبق الاصل قدیماً و لا حدیثاً »- امام و پیشوای انسانها علی ابن ابی طالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه ای است که به اصل خود یعنی پیامبر عالیقدر اسلام مطابق است و هرگز شرق و غرب نسخه مطاق او در گذشته و حال ندیده است. (شبلی شمیل شاگرد برجسته داروین) و شخص دیگر که از مخالفین سرسخت اوست، بیان دیگری دارد و می گوید: « عصمت النساءان یلدن مثل عل ابی طالب »- زنان دیگر، شخص و شخصیتی مانند علی (ع) نزایند.
آری، عظمت بزرگتر از این که محقق و دانشمند معروف مسیحی را وادار می کند که چنین بگوید:
« ما ذا علیک یا دنیالو حثدت قولک فاعطیت فی کل زمن علیاً بعقله و لسانه و ذوالفقاره »- چه می شود ای روزگار، قدرتها و نیروهای خود را بسیج می کردی و در هر دوره ای انسانی مانند علی (ع) از نظر عقل ،خرد و روان و سخن و بیان و قدرت و شجاعت به جامعه بشری تحویل می دادی. (جرج و جرداق)
ج) زندگی آن حضرت پس از درگذشت پیامبر (ص) که این مرحله از زندگی آن حضرت سراسر زجر است. نابسامانی ها و به تعبیر خودش، استخوان در گلو و خار در چشم یعنی ۲۵ سال سکوت و ۵ سال حاکمیت. البته نه سکوت من و تو که عبادت و بندگی خداوند و تفسیر قرآن و حل مشکلات بسیاری از آیات و تربیت شاگردانی که در عصر شان بزرگترین مفسر اسلام بودند و پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل جهان و حلال مشکلات سیاسی در دستگاه خلافت و کار و کوشش برای تأمین زندگی بسیاری از بینوایان. این بود خلاصه ای از بعد اول شخصیت آن حضرت (ع)
بعد دوم
اما بعد دوم شخصیت آن حضرت که عبارت است از دیدگاههای جامعه بشری نسبت به او که به سه دسته تقسیم می شود:
کسانی هستند که از فضایل آن حضرت و ارزشهایی که در شخصیت آن نهفته است، چنان تحت تأثیر قرار گرفته است که حتی یکی از رؤسای مذاهب اربعه در وقت جان دادن چنین می گوید: « بالاخره من ندانستم که علی (ع) خداست یا بنده او».
کسانی هستند که با بیم از شخصیت و ویژگیهایی بی مانند آن حضرت در راه رسیدن به اهداف شوم و ضد بشری و ارضای غرایز پست شهوانی شان زبان به لعن آن حضرت می گشایند و در تاریخ ثبت می گردد که بدعتی فراموش ناشدنی است.
در این آیینی که حتی اهانت را به مخالفین شان تجویز نمی کند.
۳- کسانی هستند که با شناخت از شخصیت علی (ع) او را به عنوان امام اول و یگانه خلیفه پیامبر اسلام (ص) در عالم هستی می شناسند و به نام تشیع یعنی کامل ترین شکل مکتب رهایی بخش اسلام، در تاریخ ثبت گردیده است که آیین مکتب، یعنی اسلام در قالب تشیع توسط فرزندان آن حضرت که ۱۲ نور مقدس اند با شناخت و استفاده از کتاب آسمانی تدوین گردیده است، که این آیه رهایی بخش توسط آخرین فرزند او که وارث آدم و خاتم است، به نام مهدی (عج) آن ابر مردی که شمشیر علی (ع) را در دست دارد و خون او را د رکالبد و اهداف آدم و خاتم را در رزم و شجاعت ابراهیم را در عزم جهان گیر می شود و آن زمان است که بار دیگر عالم هستی عدالت علی (ع) را نظاره گرند و تاریخ آن دریای پر تلاطم بشریت به هدف می رسد. به امید آن روزی که خیلی نزدیک است .