آسیبشناسی مسأله تجرد دختران بالای35سال(تبیین مفهوم احساس تنهایی وعلل آن)[*]/ الهام عرفانی آداب**/ اسکندر فتحی آذر***
چکیده
تجرد قطعی در دخترانی که شرایط ازدواج دارند امّا ازدواج نکردهاند تبعات زیادی برای آنها از جمله احساس تنهایی و به تبع آن افسردگي، ترس، نااميدی، احساس بيهودگي، غم و اضطراب دارد. از طرفی بررسی علل تنهایی آنان یکی دیگر از اهداف این پژوهش میباشد. این مطالعه به روش تحقیق کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی تأویلی انجام شد. به این منظور مصاحبههای ساختار یافته با 9 دختر مجرد بالای 35 سال و با میانگین سنی 36 سال صورت گرفت که به روش نمونهگیری هدفمند و نوع گلوله برفی انتخاب شدند. دادههای بدست آمده از این مصاحبهها با استفاده از روش اسمیت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده دو خوشه اصلی از دیدگاه شرکتکنندگان را مشخص نمود. یکی از این خوشهها تجربه زیسته دختران را از پدیده احساس تنهایی نشان میدهند و خوشه دوّم علل ایجاد احساس تنهایی در دختران را مورد بررسی قرار میدهد. تجربه زیسته دختران نسبت به مفهوم احساس تنهایی منجر به تعیین هفت تم اصلی بغض و درماندگی، ترس از آینده، تقطیع نسل، حرف مردم، نیاز جنسی، زندگی به تنهایی و نداشتن آزادی شد. همچنین در مورد علل ایجاد احساس تنهایی تمامی شرکتکنندگان دلیل این احساس تنهایی را نداشتن شریک زندگی و عدم ازدواج دانستند و سؤالات بیشتر در زمینه دلیل ازدواج نکردن آنان منجر به ایجاد چهار دلیل اصلی خود، خانواده، اطرافیان، فرهنگ و جامعه گردید. از ديد مشاركتكنندگان احساس تنهايي به صورت تجربهای عذابآور شامل تنهایی، ناامیدی، افسردگی، پوچی و بیهدفی، درماندگی، بیکسی، ترس، زندگی بدونلذّت، بیخوابیهای شبانه، دلگرفتگی، بغض، آه و حسرت تعریف شد. نتیجهای که میتوان از این پژوهش استخراج کرد این است که اوّلین نتیجه تجرد در دختران بالای 35 سال احساس تنهایی میباشد که تبعات زیادی میتواند برای آنها داشته باشد. برای پیشگیری و درمان این مشکل بایستی ابتدا دلایل آن شناسایی گردد. این پژوهش با تمرکز بر بررسی این مسأله پیشنهادهایی به مسئولین جهت حلّ این معضل اجتماعی ارائه داده است.
کلیدواژهها
احساس تنهایی، دختران مجرد، تجرد، پدیدارشناسی، روش کیفی.
مقدمه
محزون (1393) مدیر کل دفتر آمار و اطلاعات جمعیّتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور با اشاره به سن ازدواج دختران و پسران در ایران که به ترتیب بین 20 تا 24 سال برای دختران و 25 تا 29 سال برای پسران تعریف شده است از تجرد یک میلیون و 300 هزار مرد بین 35 تا 49 سال و زن بین ۳۰ تا 49 سال در کشور خبر داد. یعنی کسانی که از سن متعارف ازدواج عبور کردهاند و هنوز به سن تجرد قطعی[2] نرسیدهاند که از این تعداد 320 هزار نفر پسر و 980 هزار نفر دختر هستند که با توجه به سن تجرد قطعی(49 سال) زنگ خطر تجرد قطعی در آیندهای نزدیک برای نزدیک به یک میلیون دختر به صدا در آمده است که نسبت به زمان حال دوازده برابر خواهد شد(سازمان ثبت احوال کشور، 1392). بخش نگران کننده موضوع این است که تعداد دختران بالای 30 سال که تن به ازدواج ندادهاند خیلی بیشتر از پسران است(چیزی بیشتر از سه برابر).
کارشناسان بر این باورند مسأله تجرد قطعی دختران پدیده نوظهوری است و تاکنون آنطور که باید به این مسأله پرداخته نشده است. خطر تجرد قطعی یا تکزیستی در جامعه ما جدی گرفته نشده و تاکنون مطالعات کاملی در این خصوص انجام نشده است. امّا آنچه واضح و مشخص است این است که تک زیستی پیامدهای زیادی دارد. یکی از پیامدهای تجرد قطعی «احساس تنهایی» است که پدیدهای شایع در انسان قرن 21 میباشد.
امروزه با توجه به پیشرفت تکنولوژی و ماشینی شدن زندگی، بیشتر مردم با احساس تنهایی دست به گریبان هستند؛ طوری که نیاز به خدمات مشاورهای در کلینیکهای روانشناختی روز به روز در حال افزایش است (گوالتر، گوئینتن، واگنر و برون[3]، 2009: 61). آمارها نشان میدهد که از هر چهار نفر یک نفر از احساس تنهایی رنج میبرد (دی توماسو، برانن و بست[4]، 2004: 100).
تنهایی حالتی ناخوشایند است که از تفاوت در روابط بین فردی که افراد خواهان آن هستند و روابطی که با دیگران در شرایط واقعی دارند، نشأت میگیرد. این احساس به این دلیل اهمیّت دارد که هم با حالات هیجانی افراد و هم با فقر اجتماعی، رفتار و سلامتی در افراد بالغ، نوجوان و کودک همبسته است (کوالتر، برون، رونبرگ، ون هالست، هریس و همکاران[5]، 2013: 2).
احساس تنهایی زمانی به وجود میآید که تماس و رابطه فرد با دیگران کاذب باشد، به نحوی که تجربۀ عاطفی مشترکی برای این رابطۀ دو جانبۀ فرد با دیگران متصور نباشد و انسان در فرآیند تماس با دیگران، ارتباط حقیقی و صمیمانه نداشته باشد (ون هالست، کالی مستر، لواکس، اسکولت، انگلس و همکاران[6]، 2012: 778).
در همین راستا ویس (به نقل از یانگ[7]، 2009) برای توصیف ماهیّت تنهایی دو اصطلاح تنهایی عاطفی و تنهایی اجتماعی را مورد استفاده قرار داد. تنهایی عاطفی، از فقدان دلبستگی نزدیک و صمیمی به شخص دیگر به وجود میآید و احساساتی نظیر اضطراب و پوچی را در فرد در پی دارد. در مقابل تنهایی اجتماعی از عدم مشارکت در روابط اجتماعی ناشی میشود و موجب احساس دلتنگی و بیهودگی در فرد میشود (جونتیلا و واراس[8]، 2009: 211).
احساس تنهایی نقش مهمّی در بررسی فرآیند روانی احساسات و رفتارهای بشری بازی میکند (وو و یائوگ[9]، 2008: 1763). افرادی که احساس تنهایی میکنند، عزتنفس پایینی دارند (رنویک، وسویک، چانگ و اسمیت[10]، 2008: 81) احساس تنهایی با فقدان روابط معنیدار، ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران، انزوای اجتماعی، خلق افسرده، خودکشی، از دست دادن حافظه و اطمینان به دیگران مرتبط است (مویل، کلت، چیک، بلانتییر و گریفیت[11]، 2009: 111).
این در حالی است که پیشگیری از وقوع احساس تنهایی در دختران راه حل دارد. اگر بتوان از پدیده تک زیستی جلوگیری کرد خود به خود پدیده احساس تنهایی در بسیاری از دختران مرتفع خواهد شد. با مهندسی اجتماعی میتوان مانع پیامدهای منفی حاصل از تک زیستی شد. امّا برای این کار نیاز است که ابتدا علل بروز این مسأله شناسایی گردد تا با شناسایی علل نسبت به حلّ آن اقدام نمود. هرچند بخشی از تغییرات اجتماعی اجتناب ناپذیر است، امّا نباید از یاد برد که با حمایتهای اجتماعی و اقتصادی از جوانان میتوان تا حدّی از تأثیر منفی آن بر جامعه کاست. افزون بر این نباید فراموش کرد که مشکلات اجتماعی ابعاد زیادی داشته و راهحلهای آن نیز زمانبر هستند، به همین دلیل باید به موقع و قبل از دیر شدن برای کنترل آنها وارد عمل شد. این پژوهش در نظر دارد پیامدهای منفی و آسیبهای ناشی از تجرد دختران را به تصویر بکشد. با توجه به اینکه سن ازدواج روز به روز در حال افزایش است و تعداد دختران مجرد بالای 35 سال هر روز در حال افزایش میباشد بنابراین بایستی هرچه سریعتر اقدام جدی به عمل آید و برای رسیدن به این هدف بایستی ابتدا علل این پدیده شناسایی گردد. برای شناسایی علل این پدیده و آسیب اجتماعی بهترین منبع افرادی هستند که به طور مستقیم این مشکل را درک کرده و با آن دست به گریبانند. بهترین منبع برای جمعآوری اطلاعات دخترانی هستند که با وجود داشتن بسیاری از شرایط ازدواج امّا موفق به گذراندن این مرحله از زندگی نشدهاند. برای جمعآوری اطلاعات در مورد این مسأله اجتماعی که تاکنون هیچ پژوهشی به آن نپرداخته است و برای اوّلین بار در کشور انجام میشود بهترین شیوه استفاده از پژوهش کیفی است. امید است در این پژوهش با ایجاد احساس وجود این مشکل و بررسی علل آن بتوان مسئولین مربوطه را آگاه نمود تا با در دست داشتن اطلاعاتی در زمینه آن نسبت به حلّ مشکل دختران اقدام نمایند.
1.روش پژوهش
اين مطالعه با روش تحقيق كيفي و با رويكرد پديدارشناسي انجام شده است. يكى از موارد مناسب براى كاربرد روش پديدارشناسى پاسخ به اين سؤال است كه آيا نياز به روشن سازى بيشتر پديدهاي خاصّ وجود دارد(ادیب حاج باقری، پرویزی و صلصالی، 1393: 63). پديده احساس تنهايي در كشور ما هنوز به درستى تبيين نشده است. متون و تحقيقات زيادى هم در اين زمينه وجود ندارد و پژوهشهای انجام شده بيشتر به معنای احساس تنهایی در سالمندان و دیگر قشرهای جامعه پرداختهاند، از اينرو پژوهشگران حاضر رويكرد فوق را براى بررسى احساس تنهايي انتخاب كردند.
در اين مطالعه از فنومنولوژي هرمنيوتيك (تأويلي) با تأكيد برديدگاه و روش اسمیت براي كشف تجربيات زيسته دختران مجرد از پديده احساس تنهايي استفاده شده است.
اسمیت مراحل تجزیه و تحلیل دادهها را شامل مراحل زیر میداند. در مرحله اوّل که مواجهه اوّلیه نام دارد محقق با خواندن و بازخوانی مکرر متون موضوعات مهّم را مشخص میسازد. در مرحله دوّم(تشخیص و برچسب زدن به تمها) محقق باید تمهایی را که مشخصکننده هریک از بخشهای متن است تعیین و برچسب بزند. عناوین تمها مفاهیم هستند که معمولاً از اصطلاحات مرتبط با آن حرفه مثلاً اصطلاحات روانشناسی استفاده میگردد. در مرحله سوم(لیست کردن و خوشهبندی تمها) محقق میکوشد تا تمهای استخراج شده را سازمان دهد. او تمهایی را که در مرحله قبل استخراج شده لیست میکند و به ارتباطی که آنها با یکدیگر دارند فکر میکند. تعدادی از تمها را که به هم مرتبط هستند در یک خوشه قرار میدهد و به هر خوشه یک عنوان میدهد. برای این منظور میتوان از واژههای موجود در متن، نقل قولهای کوتاه و یا از عناوین توصیفی پردازش شده توسط محقق استفاده کرد. در نهایت در مرحله چهارم محقق یک جدول خلاصهسازی تهیه میکند. در این مرحله محقق نقل قولهایی از شرکتکنندگان را که نشانگر تمها هستند را استخراج کرده و گزارش میکند(ادیب حاج باقری، پرویزی و صلصالی، 1393: 78).
در اين پژوهش با توجه به هدف مطالعه، شركتكنندگان بر اساس نمونهگيري هدفمند و از نوع گلوله برفی از بين دخترانی كه پديده احساس تنهايي را تجربه نموده و معيارهاي ورود به اين مطالعه را دارا بودند انتخاب شدند. معيارهاي ورود به اين مطالعه براي شرکتکنندگان عبارت بود از: دارا بودن سن بالاى 35 سال، مجرد بودن به معنای عدم تجربه هیچگونه زندگی مشترک، تمايل به بيان و اظهار احساسات دروني خود نسبت به مفهوم مورد تحقيق، تجربه پدیده احساس تنهایی در طول زندگی.
فرايند گزينش نمونهها ادامه پيدا نمود تا هنگامىكه در جريان كسب اطلاعات هيچ داده جديدى پديدار نشد و به عبارتى دادهها به اشباع رسيدند. در اين پژوهش 9 دختر مجرد بالای 35 سال با میانگین سنی 36 سال مشاركت داشتند که هریک به نوعی احساس تنهایی را درک میکردند. از بین شركتكنندگان، دو نفر دارای تحصیلات دیپلم و بقیه دارای تحصیلات دانشگاهی بودند.
به منظور جمعآوري اطلاعات، از مصاحبة سازمان یافته استفاده شد .مصاحبه با سه سؤال در مورد تجارب زندگي روزانة آنان شروع شده و سپس سؤالات دیگر در صورت لزوم براي تشويق شركتكننده و دستيابي به اطلاعات عميقتر پرسيده شد. مدت مصاحبهها به طور میانگین 30 دقیقه بود.
مصاحبهها تا دستيابى به دادههاى عميق ادامه يافت. با اجازه مشاركتكنندگان مصاحبهها از طریق گوشی همراه ضبط شده و بعد از اتمام مصاحبه، پس از گوش دادن چندين باره متن مصاحبهها پياده و به روش اسمیت مورد تحلیل قرار گرفت.
در ادامه كار روايي و دقت تحقيق، معتبر بودن، اطمينانپذيري و قابليت تأييد دادهها مورد بررسي قرار گرفت .براي تضمين معتبر بودن، يافتهها به چند نفر از شركتكنندگان ارائه شد و آنها نظرات خود را در موردهماهنگى يافتهها با تجربيات خود به محققين ابراز نمودند. همچنين از نظرات كارشناسان و متخصصين جهت بررسى و تأييد مضامين در دستيابى به عمق معناى مطرح شده استفاده شد.
پژوهشگران با حفظ مستندات در تمام مراحل پژوهش قابليت تأييد اين پژوهش را تضمين نمودند. علاقمندى پژوهشگران به پديده تحت مطالعه، تماس طولانی مدت با شرکتکنندگان و همچنين، تلاش براى كسب نظرات ديگران در اين زمينه از ديگر عوامل تضمينكننده قابليت تأييد بودند. علاوه بر اين، پژوهش حاضر با راهنمايي و نظارت صاحبنظران انجام گرديده است كه هم اطمينانپذيري داد ها و هم قابليت تأييد را امكانپذير مينمايد. به منظور رعايت ملاحظات اخلاقي به آنها اطمينان داده شد كه اطلاعات بدست آمده صرفاً در جهت اهداف تحقيق مورد استفاده قرار ميگيرد و در اختيار افرادي غير از تيم پژوهش قرار نميگيرد و به همین علّت هنگام یادداشتبرداری و پیادهسازی اطلاعات از اسامی مستعار استفاده گردید.
2.یافتهها
سؤال ما از شرکتکنندگان در مورد اینکه در این دوران (تجرد) چه چیزی بیشتر از همه آنها را اذیت میکند و باعث رنجش آنها میشود منجر به یک پاسخ قطعی از سوی همه آنها گردید. همگی شرکت کنندگان در پاسخ به این سؤال به موضوع احساس تنهایی اشاره نمودند. سؤال دوّم پژوهش این بود که احساس تنهایی در نظر آنها چه معنا و مفهومی دارد. سؤال سوم این بود که علل اصلی تجرد و احساس تنهایی را چه میدانند. تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده از این سه سؤال پژوهشی دو خوشه اصلی از دیدگاه شرکتکنندگان را مشخص نمود. یکی از این خوشهها تجربه زیسته دختران را از پدیده احساس تنهایی نشان میدهند و خوشه دوّم علل ایجاد احساس تنهایی در دختران را مورد بررسی قرار میدهد. هر خوشه شامل چند تم اصلی میباشد که در زیر به آنها اشاره میشود.
1ـ2. درک معنای احساس تنهایی
سؤال ما از شرکتکنندگان در مورد اینکه در این دوران چه چیزی بیشتر از همه آنها را اذیت میکند و باعث رنجش آنها میشود منجر به تعیین هفت تم اصلی گردید. تمهای بغض و درماندگی، ترس از آینده، تقطیع نسل، حرف مردم، نیاز جنسی، زندگی به تنهایی و نداشتن آزادی در این مرحله استخراج شدند که در زیر به آنها اشاره میشود و برای هر تم نقل قولهایی از شرکتکنندگان گزارش میشود.
بغض و درماندگی: از دید شرکتکنندگان احساس تنهایی به صورت تجربهای عذابآور شامل تنهایی، ناامیدی، افسردگی، پوچی و بیهدفی، درماندگی، بیکسی، نداشتن حمایت و تکیهگاه، ترس، از زندگی بدون لذت، بیخوابیهای شبانه، دلگرفتگی، بغض، آه و حسرت تعریف شد.
– یکی از شرکتکنندگان میگفت «… وقتی دلم میگیره احساس میکنم قلبم تو سینهام جا نمیشه و میخواد بیرون بزنه. احساس میکنم یه زخمی روی قلبم هست که هیچوقت خوب نمیشه. دلم میخواد بیرون برم و با مردم تعامل داشته باشم امّا همینکه در کنار دیگران قرار میگیرم بیشتر دلم میگیره و احساس دلگرفتگیم بیشتر میشه. خیلی چیزها دارم که همه میگن باید شکرگذار باشی امّا از نظر من هیچکدوم از داشتههام ارزش نداره و حال منو خوب نمیکنه…».
-«… خیلی احساس درماندگی میکنم. کاش یه مشکلی بود که یه راهی داشت امّا متأسفانه هیچ راه حلی واسه این تنهایی نیست. باید بشینیم ببینیم خدا چی میخواد و تقدیر برامون چی در نظر گرفته. با هرکسی در این مورد درد و دل میکنیم میگه خواست خداست امّا واقعا نمیدونم آیا این خواست خداست که من تا ابد تنها بمونم؟ خدایی که برای همه موجودات جفتی قرار داده آیا من رو تک آفریده؟…».
ترس از آینده: یکی از مواردی که همه شرکتکنندگان را به نوعی آزار میداد احساس نگرانی و ترس از فرداها و آینده نامعلوم بود. ترس از بازی سرنوشت که معلوم نیست چه بر سر آنها خواهد آورد. در ذیل به چند مورد از صحبتهای شرکتکنندگان جهت درک نگرانی نسبت به آینده اشاره میشود.
– «… الان بیشتر از همه نگرانی از آینده اذیتم میکنه. از اینکه تکیه گاهی ندارم. الان با مادرم زندگی میکنم. امّا اگر یه روزی برسه که اون نباشه چیکار کنم؟ مادرم حداقل بچه هاشو داره که هر از گاهی بهش سر بزنن. امّا من چی؟ هیچکس رو ندارم. خواهر و برادرام از همین الان درگیر زندگی خودشونن چه برسه به چند سال دیگه. تو پیری کی میخواد از من نگهداری کنه؟ کی میخواد حتی یادی از من بکنه؟»
– «… نمیدونم آیا موقعیتی پیش میاد ازدواج کنم یا تا آخر عمرم باید مجرد و تنها بمونم. وقتی به تنها موندن تا آخر عمرم فکر میکنم بغضم میگیره. اعصابم خرد میشه، استرس همه وجودمو میگیره. آخه من از تنهایی میترسم. از تنهایی بدم میآد. تنهایی خیلی سخته، بعضی شبها از شدت استرس خوابم نمیبره و از شدت فکر کردن بیخواب میشم…».
– «…من هیچ درآمدی ندارم. هیچ سرمایهای ندارم. یه مقدار کمی پسانداز دارم که فقط کفاف چند ماه زندگیم رو میده. الان بابام خرجم رو میده. اگه اون نباشه من چطوری زندگیم رو بگذرونم. بیچارهتر و بدبختتر از حالا میشم…».
تقطیع نسل: تعدادی از شرکتکنندگان از اینکه شاید برای همیشه شانس داشتن فرزند را از دست دهند گلهمند بودند و به نوعی ترس از نداشتن فرزند آنها را آزار میداد.
– «…وقتی به این فکر میکنم که من تا پنج سال دیگه توانایی باروری ندارم و بعد از اون دیگه هیچوقت نمیتونم بچه ای داشته باشم خیلی بیشتر غصهام می گیره. من دلم بچه میخواد…».
– «… اون موقع که ما جوونتر بودیم میگفتن مجرد موندن بهتر از ازدواج ناموفق داشتن و مطلقه بودنه. امّا الان با تجربه به این رسیدم که کاش یه ازدواج ناموفق داشتم. حداقل طعم زندگی متأهلی رو چشیده بودم. حداقل الان یه بچه داشتم و درگیر اون بودم، بهتر از این بی کسی بود. وقتی نیمه شب از خواب بیدار میشم و هیچکس کنارم نیست بغضم میگیره. اون کجا صبحها وقتی چشماتو باز میکنی با لبخند بچهات مواجه بشی و اون کجا فقط در و دیوار ببینی. کاش حداقل یه بار، حتی یه شب، تجربه زندگی مشترک رو داشتم الان انقدر با حسرت و آه به زندگی دیگران نگاه نمیکردم…».
نیاز جنسی: شرکتکنندگان به دلیل حجب و حیا تمایل نداشتند که این موضوع را باز کنند و به جزء یکی از آنها هیچ یک به صورت واضح در مورد این مسأله صحبت نکردند.
«… واقعا نمیدونم تا کی باید در مورد نیاز جنسیم خویشتنداری کنم. تنها راه حلی که تو شرایط من همه پیشنهاد میدن خویشتن داریه. واقعا مسخره است. تا کی باید نیازمون رو سرکوب کنیم؟ مگه ما آدم نیستیم؟ حتی حیوونها این نیازشون به موقع رفع میشه امّا ما تا این سن نتونستیم طعم رابطه جنسی رو بچشیم. خیلیها میگن ما که تا این سن تا حالا سکس رو تجربه نکردیم مشکل داریم. جالبه! این همه پاک موندیم و عفت پیشه کردیم آخرشم میگن مریضی و مشکل داری. کاش تو یه کشور اروپایی زندگی میکردیم. حداقل اگر نمیتونستیم ازدواج کنیم یه شریک جنسی برای خودمون داشتیم…».
حرف مردم: صحبتهای شرکتکنندگان حاکی از این بود که رفتار اطرافیان با نیت بد یا از روی دلسوزی و ترحّم آنها را دچار احساس بدی میکند که موجب اذیت و آزار آنها میگردد.
– «… نگاه مردم و حرف مردم خیلی اذیتم میکنه. اینکه همه همسن و سالام چند تا بچه دارن امّا من هنوز مجردم. اینکه مردم و اطرافیان دید و نگاهشون نسبت به من چیه. چی فکر میکنن. بعضها فکر میکنن حتماً ایرادی داشتم که تا این سن مجرد موندم. یا حتماً دختر خوب یا سالمی نبودم. یه روز شنیدم یکی از پسرهای فامیل وقتی دختری رو بهش معرفی میکردن گفت فلانی اگر دختر خوبی بود حتماً تا الان شوهر کرده بود…».
– «… بیشتر این اذیتم میکنه که همه فکر میکنن اگر تا به حال ازدواج نکردیم لابد خواستگار نداشتیم یا کسی ما رو دوست نداشته. امّا مگه میشه دختر بدون خواستگار باشه…».
– «… وقتی در یک مهمانی شرکت میکنم همه منو بهم نشون میدن و میگن این فلانیه که تا حالا ازدواج نکرده. حتی اگر از روی دلسوزی باشه و نیت بد هم نداشته باشن امّا خیلی عذابم میده. به خاطر همین دیگه سعی میکنم در هیچ جمع و مجالسی که اونها هستند شرکت نکنم و این باعث شده تنهاتر بشم…».
-«… از اینکه هرکسی از فامیل و اقوام رو میبینم میپرسه پس کی میخوای ازدواج کنی خیلی اذیت میشم… برای اینکه این سؤال تکراری رو همش نشنوم و با هر بار پرسیدن این سؤال چند روزی تو فکر فرو نرم ترجیح میدم اصلاً هیچکدوم از فامیل و اقوام رو نبینم…»
زندگی به تنهایی (زندگی مجردی): یکی از مواردی که باعث اذیت و رنجش دختران میشود این است که آنها از تنها ماندن و به قولی از زندگی مجردی خسته شدهاند. در دختران رفع نیاز عاطفی شاید از رفع نیاز جنسی مهّمتر باشد. آنها دوست دارند زندگی مستقلی را تشکیل دهند و در خانوادهای زندگی کنند که خود خانم و بانوی خانواده باشند.
– «… وقتی به بازار یا پارک و سینما میرم همه جفت هستن. همه متأهل هستن. همه زن و شوهرا باهم میرن خرید، باهم میرن دکتر، میرن پارک و مسافرت و… امّا من تنهام. همه جا باید تنهایی برم… خیلی دلم میگیره…».
– «… وقتی آخر هفته خونواده دور هم جمع میشیم میبینم که همه خواهر و برادرام کنار همسراشون میشینن، همه توجهشون به همسر و بچههاشونه. امّا من همیشه تنهام. نه کسی هست که بهش توجه و محبّت خاصّی داشته باشم و نه مورد توجه خاصّ کسی هستم. خیلی اذیت میشم. طوری شده که حتی تمایلی به دورهمیهای خونوادگیام ندارم…».
– «…خیلی وقتا عصرها و شبها که تنهام دوست دارم یکی باشه باهاش حرف بزنم. دردودل کنم. همصحبتم بشه. همجنس فرق میکنه. آدم مگه چقدر میتونه با مامان و خواهر و دوستش صحبت کنه. خیلی حرفهارو باید با یه مرد زد. با یکی که همدمت باشه. هر چقدر هم که انکار کنیم نیازی به ازدواج نداریم یا اذیت نمیشیم دروغه. مگه میشه آدم دلش نخواد همدم داشته باشه…».
نداشتن آزادی برای تفریح و خوشگذرانی: شرکتکنندگان یکی از مواردی را که باعث رنجش و احساس تنهایی در آنها میشود نداشتن آزادی برای تفریح و خوشگذرانی میدانند. تفریح خیلی از آنها محدود به محیط خانه و خانواده میشود که با توجه به شرایط سنی و موقعیت آنها کافی نیست و حتی در بعضی موارد باعث میشود این احساس در آنها تشدید گردد. آنها معتقدند در صورتی که فرصت تفریح و سرگرمی برای آنها فراهم گردد کمتر احساس تنهایی خواهند کرد.
– یکی از شرکتکنندگان با حالتی برافروخته و با لحن و صدایی بلندتر از معمول گفت: «… من با این سنم هنوز باید برای تفریح و خوشگذرونی از مادرم اجازه بگیرم. آخه یکی نیست بهش بگه من که دیگه بچه نیستم. برادرم که بیست سالشه اگر شب نیاد خونهام باهاش کاری ندارن امّا من برای بیرون رفتن تو روز باید خونواده رو در جریان بذارم…».
– «… اگر خونوادم اجازه میدادن با دوستام به سفر برم خیلی کمتر احساس تنهایی میکردم. خیلی از دخترای مجرد همسن و سالم رو میبینم از این شرایط استفاده میکنند و حتی دور دنیا رو میگردن. امّا خونواده من به جز هراز گاهی سفر زیارتی به قم و مشهد جای دیگه نمیذارن برم …».
– «… اگر آزادی و اختیار رفتن به مهمونیها، دورهمیها و سفرهای دسته جمعی با دوستام رو داشتم خیلی کمتر از حالا احساس تنهایی میکردم…».
2ـ2. علل ایجاد تنهایی
وقتی از دختران پرسیدیم که چرا احساس تنهایی میکنند تمامی آنها دلیل این احساس تنهایی را نداشتن شریک زندگی و عدم ازدواج دانستند و سؤالات بیشتر در زمینه دلیل ازدواج نکردن آنان منجر به ایجاد چهار تم اصلی گردید.
نداشتن دلسوز و راهنما(خانواده): شرکتکنندگان یکی ازعلل اصلی تنهاماندن خود را نداشتن دلسوز واقعی و راهنمایی که مسیر درست را به آنها نشان دهد معرفی کردند. به طور مثال یکی از آنها میگفت:
– «… اگه پدر خدا بیامرزم زنده بود حتماً من رو هم مثل خواهرام شوهر میداد. اگه این اتفاق میافتاد شاید خوب میشد چون الان اونها زندگی خوبی دارن و راضیان….»
– «… تو تنهایی من خونوادم کم مقصر نیستن. چون وقتی دیدن من دارم اشتباه میکنم و خواستگارام رو پشت سر هم رد میکنم هیچی بهم نگفتن. فکر کردن زندگی خودمه و نباید دخالت کنن امّا حالا میفهمم که باید دخالت میکردن. اونم نه در حدّ نصیحت. بهطور جدی حتی اگر ناراحتی و اختلاف بین ما پیش میومد نباید کنار میکشیدن. همه درگیر زندگی شخصی خودشون بودن. هیچکس حواسش به من نبود. هیچکس بهم نگفت دارم اشتباه میکنم…»
خود: شرکتکنندگان تنها خانواده را مسبب این تنهایی ندانسته و به خاطر ویژگیهای اخلاقی و شخصیّتی خاصّی که داشتهاند و عدم تجربه در این زمینه خود را نیز مقصر دانسته و معتقدند در این مسیر اشتباهاتی را مرتکب شدهاند.
– «… خودمم مقصرم چون بعضی از خواستگارام رو بدون شناخت و فقط از روی ظاهر رد کردم. اصلا” نرفتم باهاشون حرف بزنم تا بیشتر بشناسم. درسته ظاهر مناسبی نداشتن اما اگر بیشتر میشناختم شاید خوشم میومد. از طرفی پوشش رو میشد تغییر داد…»
– یکی دیگر از شرکتکنندگان میگفت: «… اشتباه من این بود که توقّعات زیادی داشتم. خیلی خواستگار داشتم. خیلیها دوستم داشتن و بهم پیشنهاد ازدواج میدادن. منم وقتی میدیدم این همه خواستگار دارم بدون اینکه با خونوادم مشورتی کنم خودم تنهایی جواب رد بهشون میدادم به امید اینکه خواستگار بهتری برام بیاد. اگر با خونوادم در موردشون مشورت میکردم حتما راهنماییم میکردن…»
اطرافیان: شرکتکنندگان در مورد علّت ازدواج نکردن و تنهایی خود دیگران و به قولی دور و بریهای خود را نیز دخیل میدانند.
– یکی از شرکتکنندگان میگفت: «… تو جامعه ما که دخترا و پسرا مثل کشورهای غربی نمیتونن باهم در ارتباط باشن و همدیگرو ببینن و بشناسن بهتره اطرافیان اینارو بهم معرفی کنن. چون بعضی از اونا به خاطر موقعیت کاری یا خونوادگی یا به خاطر سنشون جوونای دم بخت زیادی رو میشناسن. باید دخترا و پسرا رو بهم معرفی کنن. امّا متأسفانه این کار رو نمیکنن. این حرف رو از خیلی هاشون شنیدم که میگن ما دخالت نمیکنیم چون میترسیم زندگیها خراب بشه و پای ما گیر باشه. امّا این طرز فکر اشتباهه. اونا فقط معرفی میکنن. دیگه خودمون چشم و گوش داریم، میبینیم، میشناسیم. من خودم تا حالا چند مورد رو معرفی کردم. بعضیهاشون به توافق نرسیدن امّا بعضیهاشونم خوب و خوش و خرم دارن زندگی میکنن. اگر من معرفی نمیکردم الان اونها هم به جمع امثال من اضافه میشدن…».
فرهنگ و جامعه: همه شرکتکنندگان در این پژوهش معتقد بودند فرهنگ ایرانی مبنی بر خواستگاری پسر از دختر و حقّ انتخاب نداشتن دخترها در زمینه ازدواج فرهنگ غلطی است که علّت اصلی تنهایی بسیاری از دختران در جامعه شده است. آنها معتقدند باید این فرهنگ غلط با گذر زمان تغییر کند. همچنین فرهنگ جدایی پسرها و دخترها از یکدیگر را که از آشنایی آنها باهم جلوگیری میکند علّت اصلی این تنهایی میدانند.
– «…بدبختی ما دخترا اینه که حقّ انتخاب نداریم. مجبوریم فقط به انتخابهای دیگران جواب مثبت یا رد بدیم. خب تو اون لحظهام نمیدونیم که خواستگار بعدی از این بهتره یا بدتر؟ تازه کاش همشون تو یه زمان باشه که حداقل از بین چند نفر انتخاب کنیم. اگر جواب رد هم بدیم دیگه جای پشیمونی نیست. چون دیگه اون طرف نیست. امّا موقعیت پسرا اینطوری نیست. اونا همزمان میتونن به خواستگاری چند نفر برن. رو بهترین گزینه دست بذارن. اگرم نشد یکی دیگه. این نگرانی و استرس رو ندارن که اگر این نشد شاید دیگه هیچ موردی براشون پیش نیاد. تازه اگر جواب رد بشنون میتونن انقدر برن و بیان و پافشاری کنن تا طرف راضی بشه. امّا دخترای بیچاره حقّ هیچ کدوم از این کارا رو ندارن. چون فرهنگ و جامعه ما همیچین اجازهای رو به اونا نمیده».
– «… من چند سال پیش عاشق یه پسر هم دانشگاهیم شدم. یک سال درگیر بودم. از رفتارهای اون متوجه شدم که اونم بدش از من نمیاد. تا اینکه یه روز رفتم به یکی از دوستاش گفتم. اونم رفت بهش گفت. میدونی چه جوابی بهم دادن. گفتن دختر باید سنگین باشه. بشینه تو خونه تا دیگران بهش پیشنهاد بدن. حالا این فرد یه آدم تحصیلکرده بود. چه برسه مردم عادی. هیچوقت فرهنگ ما قبول نمیکنه که دختر از پسر خواستگاری کنه…».
– یکی از شرکتکنندگان با بغض و اشکی که از گوشه چشمش میآمد گفت: «… مگه دخترا دل ندارن؟ مگه دختر نمیتونه عاشق بشه؟ من بعد از اینکه نتونستم هیچ وقت به کسی که دوستش دارم بگم عاشقش هستم و اون طرف هم رفت ازدواج کرد دیگه برای همیشه دور ازدواج رو خط کشیدم. الان خیلی حسرت میکشم. خیلی غصه میخورم. عشق اون منو پیر کرد. کاش بهش میگفتم. الان هم میبینمش. با خانمش مشکل داره. امّا میترسم با گفتن این حرف زندگی اونا رو خراب کنم و مسبب یه جدایی بشم. شایدم اگر بگم فکرای بد در موردم بکنه. اون هیچوقت باور نمیکنه از سالها پیش عاشقش هستم… نه هیچوقت بهش نمیگم. مرد ایرانی هیچوقت نمیتونه همیچین چیزی رو قبول کنه».
– «…در جامعه ایران که از همان دوران کودکی در مدارس، میهمانیها و مجالس و… دخترها از پسرها جدا هستند چطوری میتونن دو نفر همدیگرو ببینن و بشناسن. واقعاً یه پسر کجا قراره منو ببینه؟ شاید دختری در نگاه اوّل چهره خوبی نداشته باشه امّا وقتی باهش صحبت کنی ببینی چقدر دوست داشتنیه. لازمهاش اینه که با پسرهای زیادی در ارتباط باشی تا احتمال انتخاب شدنت بیشتر بشه. امّا تو جامعه ما همچین فرصتهایی وجود نداره…».
– «…یه دلیل اصلی ازدواج نکردن امثال ما دخترا بیکاری هستش. وقتی پسرا تو سن ازدواج هستن کار ندارن که بتونن زن بگیرن. حتی اگر خودشونم بخوان خونوادهها نمیذارن. تا وقتی کار پیدا کنن و صاحب حداقل امکانات مثل خونه و ماشین بشن دیگه سنشون میره بالا و اون شور و شوق زن گرفتن رو ندارن. این میشه که سن ازدواج جوونا میره بالا…».
3.بحث و نتیجهگیری
نتایج این پژوهش حاکی از این بود که مسأله تجرد دختران منجر به ایجاد احساس شدید تنهایی در آنها شده است. تجربه زیسته دختران مجرد بالای 35 سال از تنهایی شامل بغض و درماندگی، ترس از آینده، تقطیع نسل، حرف مردم، زندگی به تنهایی، نیاز جنسی، نداشتن آزادی برای تفریح و خوشگذرانی است. تمامی شرکتکنندگان دلیل این تنهایی را ازدواج نکردن و زندگی مجردی میدانند که مسبب آن را خود، خانواده، اطرافیان، فرهنگ و جامعه قلمداد میکنند و معتقدند در صورتیکه فرهنگ جامعه ایران از سنتی به مدرن تبدیل شود و دختران برای انتخاب همسر دارای حقّ و حقوقی باشند و این فرهنگ در بین مردم ایران همگیر شود شاید خیلی از مشکلات دختران و حتی مشکل طلاق در جامعه حلّ شود. در کشور ایران دختران جهت ازدواج خود حقّ انتخاب و اختیار ندارند امّا پسران در هر زمان و در هر سنی که باشند با اختیار و اراده میتوانند نسبت به ازدواج اقدام کنند.
از ديد مشاركتكنندگان در اين مطالعه احساس تنهايي به صورت تجربهای عذابآور شامل تنهایی، ناامیدی، افسردگی، پوچی و بیهدفی، درماندگی، بیکسی، ترس، زندگی بدون لذّت، بیخوابیهای شبانه، دلگرفتگی، بغض، آه و حسرت تعریف شد.
بر اين اساس ميتوان احساس تنهايي را شرايط عاطفي بسيار آزار دهندهاي تعريف كرد كه ممكن است منشاء بسياري از آسیبهای رواني در دختران مجرد باشد. بر اساس نظریه اریکسون ششمین مرحله روانشناختی در انسان صمیمیت در برابر انزوا است که مربوط به سالهای اوّلیۀ بزرگسالی یعنی دهههای بیست و سی سالگی است. تکلیف رشد در این مرحله تشکیل روابطی نزدیک و مثبت با دیگران است. اریکسون صمیمیت را یافتن خود و در عین حال، باختن خود در وجود شخصی دیگر تعریف میکند. در صورتیکه شخص نتواند روابط صمیمانه با جنس مخالف برقرار کند منزوی شده و تنهایی چون ابری سیاه بر سراسر زندگی چنین افرادی سایه میاندازد (سانتراک[12]، 2010؛ ترجمه سعیدی، عراقچی و دانشفر، 1393) که میتواند منجر به بسیاری از آسیبهای فردی و اجتماعی شود. مروري بر شواهد موجود در خصوص احساس تنهايي نشان ميدهد كه احساس تنهايي ميتواند به بسياري از مشكلات رواني از قبيل افسردگي، ترس، نااميدی، احساس بيهودگي، غم و اضطراب منجر شود (الاوی، وود و ماکینتییر[13]،1999؛ هنریچ و گولونیا[14]، 2006: 365).
مسأله جالب دیگر اینکه زندگی به تنهایی تنها یک بخش از پدیده احساس تنهایی میباشد و بسیاری از شرکتکنندگان با اینکه با هر دو والد یا یکی از آنها زندگی میکردند امّا از احساس تنهایی رنج میبردند. با اینکه ممکن است افراد زیادی تنها زندگی کنند امّا از احساس تنهایی رنج نبرند امّا تمام شرکت کنندگان این پژوهش این احساس آزاردهنده را تجربه میکردند که یکی از دلایل آن را میتوان انتخاب سبک زندگی تنهایی اجباری دانست نه تنهایی اختیاری. شاید اگر آنها نیز مانند بسیاری از پسران این جامعه خود این تنهایی را به عنوان راه و سبک زندگی انتخاب میکردند تنهایی باعث ایجاد احساس آزاردهندهای در آنها نمیشد.
احساس تنهايي هنگامي رخ ميدهد كه تعاملات مهّم و معنادار اجتماعي از نظر كمّي يا كيفي دچار نقصان گردد (پپلاو[15]، 1985: 15). دختران در این مطالعه اظهار داشتند که انگشتنما شدن و یا مشاهده زوجهای دیگر باعث ایجاد احساس تنهایی و در نتیجه عدم شرکت در اجتماع و میهمانیها و… میشود که احساس تنهایی را در آنها تشدید میکند.
بر اساس آمار ذکر شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور 980 هزار دختر مجرد بین 30 تا 49 سال در ایران وجود دارد که بیشتر از سه برابر پسران در این سن میباشند. بدونشک دلایل زیادی برای این مسأله وجود دارد. امّا یکی از دلایل آن که شاید تا به حال در هیچ سند رسمی به آن توجه نشده جنگ تحمیلی است که طی هشت سال دفاع مقدس حدود 213 هزار مرد در این جنگ شهید شدند که حدود 50 درصد آنها نوجوانان زیر 20 سال بودهاند. هزاران شهید دوران دفاع مقدس توازن جمعیت ایران (تناسب مرد به زن) را بهم زده که شاید برگشت به حالت طبیعی توازن جمعیت(نسبت پنج مرد به چهار زن) سالها طول کشد. در نهایت نتیجه این ناهمگنی منجر به یک میلیون دختر مجرد بالای 30 سال شده که دو سوم این جمعیت(660 هزار نفر) حتی اگر تصمیم به ازدواج داشته باشند پسر مجرد همسن برای آنها وجود ندارد. به بیانی دیگر میتوان گفت همسران این 660 هزار دختر مجرد همان شهیدان هشت سال دفاع مقدس میباشند امّا با این تفاوت که این دختران از هیچ حقّ و حقوقی که مختص همسران شهدا است برخوردار نیستند.
احساس تنهایی تنها یکی از صدها پیامد پدیده تکزیستی میباشد و بدونشک تبعات زیادی برای فرد و جامعه در پی خواهد داشت که بایستی مورد توجه مسئولان باشد و توجه اساسی برای حلّ این مشکل شود. پیدا کردن راهی برای ازدواج جوانان و از طرفی تغییر فرهنگ جامعه جهت تسهیل ازدواج دختران از جمله تبلیغات مناسب (مثلاً ازدواج دختران با پسران کوچکتر از خود)، تأسیس مؤسسه، مراکز یا بنگاههای ازدواج جهت آشنایی جوانان با یکدیگر، تمرکز رسانههای ارتباط جمعی بر تغییر فرهنگ غلط جامعه، تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه از جمله حلّ مشکل بیکاری جوانان، قرار دادن بیمه و قائل شدن حقّ و حقوق و حمایت از این قشر جامعه از جمله راهکارهایی است که شرکتکنندگان در پژوهش و محققان جهت حلّ مشکل احساس تنهایی پیشنهاد میکنند.
منابع
ـ ادیب حاج باقری، محسن؛ پرویزی، سرور و صلصالی، مهوش،(1393)، روشهای تحقیق کیفی، تهران: بشری.
ـ سانتراک، جان دبلیو،(2010)، روانشناسی تربیتی، ترجمه شاهده سعیدی، مهشید عراقچی و حسین دانشفر، تهران: رسا.
DiTommaso E, Brannen C, Best L. (2004). Measurement and validity characteristics of the short version of the social and emotional loneliness scale for adults. Educational and Psychological Measurement; 64(1):99-119.
Ellaway A, Wood S, Macintyre S.(1999). Someone to talk to: the role of loneliness as a factor in the frequency of GP consultations. British Journal of General Practice, 49(442):363- 367.
Heinrich LM, Gullonea E .(2006).The clinical significance of loneliness: A literature review. Clinical Psychology Review, 26(6): 695-718.
Junttila N, Vauras M.(2009). Loneliness among school-aged children and their parents. Scandinavian Journal of Psychol ogy ;50(3):211-9.
Moyle W, Kellett U, Cheek J, Blantyre A, Griffith RO.(2009). Loneliness: an under explored concept in people with dementia, university of South Australia, Adelaide, SA, Australia.
Peplau L A.(1985). Loneliness research: Basic concepts and findings. In I. J. Sarason & B. R. Sarason (Eds.) Social support: Theory, research, and applications. Boston, MA: Martinus Nijhoff.
Qualter P, Quinton SJ, Wagner H, Brown S.(2009). Loneliness, interpersonal distrust, and alexithymia in university students. Journal of Applied Society and Psychology;39(6):1461-79.
Qualter, P., Brown, S.L., Rotenberg, K.J., Vanhalst, J., Harris, R.A., Goossens, L., Bangee. M., Munn, P. (2013). Trajectories of loneliness during childhood and adolescence: predictors and health outcomes. Journal of Adolescence, 15, 1-11.
Renwick A, Vosvick M, Chng C, Smith N.(2008). Loneliness in college students: coping, insensitivity received, and self esteem .APA. Abstract.
Vanhalst, J., Klimastra, T.A., Luyckx, K., Scholte, R.H.J., Engels, R.C.M.E., & Goossens, L. (2012). The interplay of loneliness and depressive symptoms across adolescence: exploring the role of personality traits. Journal of Youth and Adolescence, 41, 776-787.
Wu C, Yaog.(2008). Psychometric analysis of the short-form UCLA Loneliness Scale (ULS-8) in Taiwanese undergraduate students. Person and Individ Differ; (44):1762-1771.
Yang J.(2009). Relationship between gender traits and loneliness: The role of self- esteem [dissertation]. Waltham: Univ. Brandeis.
[*] تاریخ دریافت مقاله: 23/11/95 تاریخ پذیرش: 16/2/96.
** دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی دانشگاه تبریز. Erfani.er88@gmail.com
*** استاد دانشگاه تبریز. E-fathiazar@tabrizu.ac.ir
[2]. منظور از سن تجرد قطعی 49 سالگی است که تا آن سن افراد تشکیل خانواده ندادهاند.
[3] Qualter, Quinton, Wagner & Brown
[4] DiTommaso, Brannen & Best
[5] Qualter, Brown., Rotenberg, Vanhalst, Harris, Goossens, Bangee & Munn
[6] Vanhalst, Klimastra,, Luyckx, Scholte, Engels & Goossens
[7] Yang
[8] Junttila & Vauras
[9] Wu & Yaog
[10] Renwick, Vosvick, Chng & Smith
[11] Moyle, Kellett, Cheek, Blantyre & Griffith
[12] Santrock
[13] Ellaway, Wood & Macintyre
[14] Heinrich & Gullonea
[15] Peplau